هیچوقت تو زندگیم ب اندازه ی الان کم نیاوردم هیچوقت . حتی لحظه ای ک داشتن رو جسمش خاک میریختن حتی وقتی ک رفتم تا تو سرد خونه با چشمای بسته ببینمش حتی زانوم خم شد تعادلمو از دست دادم افتادم ولی ب اندازه ی الان کم نیاوردم و این یه واقعیته  

اره این یه واقعیته ک منه احمق دارم ب خودکشی فکر میکنم

همیشه گفتم و میگم ک خودکشی کار ادمای بازنده اس . کسایی ک عرضه ندارن خودشونو جم و جور کنن آره یه واقعیته ک الان دارم ب خودکشی فکر میکنم و در عین حال ب هیچ وجه  جراتشو ندارم .

حداقلش اینه ک ب جاش بزارم برم . تنها باشم . تنهای تنهای تنها 

دلم میخواد مدتی هم برای خودم باشم .

خستم . از همه و همه چی .

تحمل کردن همه چی برام غیر ممکن شده و بقیه هم ب زور تحملم میکنن .

میخوام چند وقتی رو بخوابم و بیدار نشم

نمیدونم . هیچی نمیدونم

فقط اینو میدونم ک باختم بد هم باختم

دلم دریا میخواد .

دلم شمال میخواد دلم دریا میخواد دریا خوبه خیلی خوبه هرچقدر توش گریه کنی هیچکی نمیفهمه

دلم میخواد با یکی حرف بزنم ولی نیست .

دلم میخواد یکی کمکم کنه ولی نیست .

دلم میخواد یکی .

اما نیست .


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها